باران باران ، تا این لحظه: 14 سال و 11 ماه و 21 روز سن داره

شور بودنم

باران و کتابخونه

باران گلی! دیروز رفتم کتابخونه و برای اولین بار برات دو تا کتاب امانت گرفتم.یکی کتاب "تاب ، تاب، تاب،تاب بازی " مصطفی رحماندوست و  کتاب " لالایی " مهرداد محمد پور. خیلی خیلی خوشحال شدی. اینم عکس تو و خرسی و کتابها و نی نی ات. ...
7 مهر 1390

بدون عنوان

اینم عکس اولین مسواک و خمیر دندونت . تو عاشق طعم خمیر دندونتی و همون ثانیه ی اول خمیردندونو می خوری. ...
6 مهر 1390

باران و رایان

باران من! بازی تو و داداش کوچولوت تماشایی یه.  تو و رایان دقایقی از روز رو بدون کنترل با هم می گذرونید. مثلا امروز تو  به مدت 45 دقیقه با خرسی ات رفته بودی زیر میز توالت و رایان هم این 45 دقیقه رو در کنار تو به چهار پایه ی  میز توالت تکیه داده بود و هی می رفت و هی می یومد.من گاهی عاشق این عشق قشنگ تون می شم. ...
6 مهر 1390

باران یا دوست؟

باران قشنگ ! امشب رفته بودیم پارک . من و تو و بابا با رایان . به قول خودت خانواده (آنواده). حسابی بازی کردی اونم با خرسی ات. با خرسی ات از پله های سرسره بالا می رفتی و با همدیگه پایین می اومدید تا اینکه یک دختری هم سن و سال خودت اومد و با هم بازی کردید . اسمش زهرا بود . زهرا وسط بازی تو رو دوستم صدا زد . تو خیلی جالب اعتراض کردی و گفتی من بارانم. باران راست می گی تو فقط بارانی همین.
30 شهريور 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به شور بودنم می باشد