خانه ی آبی آسمانی باران
باران : مامان شاید(باران به ای کاش می گه شاید) خونمون توی آسمون بود؟ مامان : چرا؟ باران : دوست دارم . مامان : چی شو دوست داری؟ باران : آسمون که آبیه دوست دارم.شاید خونمون ،اتاقم توی آسمون بود. باران گلی خانه ای خواهم ساخت در آسمان چشمانت . خانه ای به بزرگی تخیل ناب تو . خانه ای در طبقه ی چندین هزام افق نگاهت . خانه ای به آبی لحظات پرفروغت. باران! خانه ات همواره در آسمانه به یک دلیل ساده که تو بارانی .
نویسنده :
مامان
18:56