باران باران ، تا این لحظه: 15 سال و 2 روز سن داره

شور بودنم

فکر جدید باران

1391/5/13 19:07
نویسنده : مامان
168 بازدید
اشتراک گذاری

باران گلی ! چند روز پیش نشسته بودی و برای خودت بازی می کردی . انگار حوصله ات سر رفته بود چون یک دفعه پا شدی و گفتی "مامان ! یک فکری . بیا بریم سرزمین عجایب. " من از تعجب مونده بودم به این قکر کردن قشنگ تو چه جوری جواب بدم . بغلت کردم محکم بوسیدمت و بوییدمت و بهت قول دادم سر فرصت می برمت .

باران !من در انتظارم. در انتظار افکار ناب تو که سازنده ی لحظات باهم بودنمان شود. افکار روشنی که بارانی همواره در حال رشد می سازد و این گونه بودنی بر کشنده می آفریند. افکارت چشمه ای است که تا نهایت می جوشد و می جوشد و می جوشد.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

الهه مامان یسنا
21 شهریور 91 10:01
سلام دوست خوبم همه مطلبهات رو خوندم و اول از کارهای شیرین باران خونه لذت بردم و بعد از قلم زیبای خودت. چقدر قشنگ با هم بودنهاتون رو به تصویر میکشی. کاش من هم ذره ای از این شیوایی قلمت رو داشتم. کاش بیشتر مینوشتی و من حظ می بردم از این همه زیبایی
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به شور بودنم می باشد