کاری ساده, تحولی سترگ.
باران خانوم ! حدود دو هفته ای هست که با بابا صبح ها می ری پارک . تو شب ها زودتر می خوابی و صبح زود ساعت 7و 30 دقیقه پا می شی و بابا رو بیدار می کنی و می گی " بابا پاشو منو ببر پارک " . عجب بابایی داری می تونم قسم بخورم که توی صد هزار تا بابا یکی پیدا می شه که اینجوری برای بچه هاش وقت بذاره و احساس مسئولیت کنه و همه جوره در خدمتشون باشه . شما تو و رایان رو می گم بچه های خیلی خیلی خوشبختی هستید که عاشق پدرتون هستید و او آنقدر بهتون محبت می کنه که شما هیچ وابستگی ای بهش ندارید و این یعنی یک رابطه ی سالم و زیبا . خلاصه داشتم می گفتم از وقتی می ری پارک یه باران دیگه شدی . حالت روحیت خیلی خوبه . سر به سر رایان نمی ذاری . برای خودت بازی می کن...
نویسنده :
مامان
0:01