درخواست یه نی نی کوچولو!
باران مهربان ! هفته پیش رفتیم خونه ی رها و شما اونجا پسر خاله سه ماهه ی اونو دیدی . داریوش کوچولوی دوست داشتنی اونقدر به تو زیبا می خندید که انگار خیلی وقته تو رو می شناسه. چند شب پیش موقع خواب گفتی " مامان می شه یه نی نی کوچولو بیاریم. یه نی نی کوچولو که اصلا بزرگ نشه." باران خانوم شما از وقتی خیلی کوچیک بودی عاشق بچه بودی . توی فامیل معروف بودی به بچه دوست . تا اینکه رایان درخواست تو رو اجابت کرد و اومد پیش آبجی مهربونش. خلاصه اینکه بهت گفتم " ما حالا چهارتاییم و تازه قانون طبیعت تغییره . برای همین همه چیز درحال رشده و هر بچه کوچولویی هم رشد می کنه." دوست دارم زیبای مامان!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی