باران باران ، تا این لحظه: 15 سال و 3 روز سن داره

شور بودنم

نارنگی های بهم چسبیده

1392/8/2 16:22
نویسنده : مامان
152 بازدید
اشتراک گذاری

باران خلاق دیروز داشتی نارنگی می خوردی. (آخه نارنگی خیلی دوست داری. چند روز پیش که خونه ی باباحاجی بودیم اومدی توی گوشم گفتی اگه نارنگی ات رو نمی خوای بده به من. این اولین بار بود که می یومدی توی گوش من یواشکی حرف می زدی . من خیلی خوشم اومد و نارنگی رو دادم بهت) یکی یکی نارنگی ها رو از هم جدا می کردی و می گفتی این خواهرشه این داداشه تا رسیدی به دوتا نارنگی که از هم جدا نمی شدند یک دفعه گفتی مامان اینا بابا و مامانشونند که به هم چسبیدند و از هم جدا نمی شند. من درشگفتم از درک زیبای تو از محیط اطرافت!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به شور بودنم می باشد